رغوه الحجامین (رُغْ وَ تُلْ حَجْ جا) سفنج. اسفنج. مرشفه. نشگرد گازران. اسفنج البحر. (یادداشت مؤلف). اسفنج است. (اختیارات بدیعی) (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به اسفنج شود ادامه... سفنج. اسفنج. مرشفه. نشگرد گازران. اسفنج البحر. (یادداشت مؤلف). اسفنج است. (اختیارات بدیعی) (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به اسفنج شود لغت نامه دهخدا